معنی واحدی در توپخانه ارتش

لغت نامه دهخدا

توپخانه

توپخانه. [ن َ / ن ِ] (اِخ) نام میدانی در طهران. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

توپخانه. [ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) آن قسمت از اداره ٔ لشکری که سلاحشان توپ است. (ناظم الاطباء). اداره ٔ توپهای نظام. اداره ٔ توپها و توپچیان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || جایی که توپها را در آن می گذارند. (ناظم الاطباء). قرارگاه توپها. محل تمرکز و نگهداری توپها. محل استقرار توپها در میدان جنگ.


واحدی

واحدی. [ح ِ دی ی] (ص نسبی) منسوب به واحد.

واحدی. [ح ِ] (اِخ) یکی ازشعرای ایران. وی به عهد جلال الدین محمداکبر پادشاه به هند رسید اما ناکام به وطن خود بازگشت. از اوست:
کور میخواهم ز گریه دیده ٔ اغیار را
تا نبیند چشم بد دیگر جمال یار را.
#
واحدی تائب و زاهد شده بودی دو سه روز
باز عاشق شده ای جای مبارکباد است.
(تذکره ٔ صبح گلشن) (قاموس الاعلام ترکی).


امیر توپخانه

امیر توپخانه. [اَ رِ ن َ / ن ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رئیس توپخانه. (ناظم الاطباء).

واژه پیشنهادی

واحدی در ارتش

هنگ

یگان -جوخه -آتشبار -توپحانه - پدافند -دسته -

تیپ، گردان، گروهان

لشگر

فرهنگ عمید

توپخانه

محلّ نگه داشتن توپ‌ها،
آن قسمت از لشکر که کار آن‌ها تیراندازی با توپ است: هنگ توپخانه،

فرهنگ معین

توپخانه

محل حفاظت توپ ها، واحدی در نظام که وظیفه آن تیراندازی با توپ است. [خوانش: (نِ) [تر - فا.] (اِمر.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

توپخانه

جای نگه داشتن توپها

فارسی به عربی

توپخانه

مدفعیه

معادل ابجد

واحدی در توپخانه ارتش

2198

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری